____ღ مسافر مهتـــاب ღ____
آه ، تاکى ز سفر باز نیایى ، بازآ ... يك... حتي بي خوابي بدون شمردن ستاره ها... كوك كن ساعتِ خویش اعتباری به خروسِ سحری ، نیست دگر دیر خوابیده و برخاسـتنـش دشـوار است كوك كن ساعتِ خویش ! كه مـؤذّن ، شبِ پیـش دسته گل داده به آب . . . و در آغوش سحر رفته به خواب كوك كن ساعتِ خویش ! شاطری نیست در این شهرِ بزرگ كه سحر برخیزد شاطران با مددِ آهن و جوشِ شیرین دیر برمی خیزند كوك كن ساعتِ خویش ! كه سحر گاه كسی بقچه در زیر بغل ، راهیِ حمّامی نیست كه تو از لِخ لِخِ دمپایی و تك سرفه ی او برخیزی كوك كن ساعتِ خویش ! رفتگر مُرده و این كوچه دگر خالی از خِش خِشِ جارویِ شبِ رفتگر است كوك كن ساعتِ خویش ! ماكیان ها همه مستِ خوابند شهر هم . . . خوابِ اینترنتیِ عصرِ اتم می بیند كوك كن ساعتِ خویش ! كه در این شهر ، دگر مستی نیست كه تو وقتِ سحر ، آنگاه كه از میكده برمی گردد از صدای سخن و زمزمه ی زیرِ لبش برخیزی كوك كن ساعتِ خویش ! اعتباری به خروسِ سحری نیست دگر ، و در این شهر سحرخیزی نیست ... داستانش تو ادامه مطلبه! شعار بزرگ ژاپنی ها: اگر یک نفر می تواند کاری را انجام دهد, تو هم می توانی آن را انجام دهی. اگر هیچ کس نمی تواند کاری را انجام دهد, تو باید آن را انجام دهی. نسخه ایرانی این شعار: اگر کسی می تواند کاری را انجام دهد, اجازه بده آن را انجام دهد. اگر کسی نمی تواند کاری را انجام دهد, چرا ما وقتمان را برای آن تلف کنیم؟! گفتی که: "چو خورشید زنم سوی تو پر، چون ماه میکشم از پنجره سر!" اندوه، که خورشید شدی، تنگ غروب! افسوس، که مهتاب شدی وقت سحر! فریدون مشیری ازتركه مي پرسن نظرت درباره بند گردنيه موبايل چيه ؟ ميگه خيلي خوبه . فقط موقع شارژ چند ساعتي آدمو علاف ميکنه!! *************************** به تركه ميگن شيري يا روباه ميگه مگه خر چشه . *************************** ترکه ميره رستوران، گارسون ميخواد بزارتش سر كار ميگه: غذاي امروز(( كوجی پورو تياپوفو ساخارينو گلاسه)) با «ليمو» است! ترکه مگه : (( كوجی پورو تياپوفو ساخارينو گلاسه )) با چي؟؟ *************************** تو اردبیل به مناسبت میلاد حضرت علی ( ع ) به کسایی که اسمشون میلاد بود جایزه دادن! *************************** تركه ميپرسن : " ربنا آتنا في الدنيا حسن و في الاخره حسن و قنا عذاب النار " يني چي ؟!ميگه يني " اين دنيا خوبه حسن ولي آخرت خيلي خطرناکه حسن... *************************** اطلاعيه جديد راهنمايي ورانندگي خطاب به هم وطنان ترک: لطفا کارت هاي سوخت خود را پرس نکنين ... *************************** عزّت الله انتظامي، بزرگ مرد سينماي ايران، شب گذشته بر اثر صانحهء تصادف رانندگي در نزديکي منزل ايشان از خواب پريد ... *************************** از ترکه ميپرسن :چرا محلتون آسفالت نشده؟ ترکه ميگه:بسم الله الرحمان الرحيم با سلام خدمت شما و بينندگان عزيز همچنيت پرسنل محترم شهرداري و مقام معظم رهبري و خانواده ي محترم شهداي دفاع مقدس و جانبازان و معلولين و ايثارگران عزيز ميهن اسلامي من مال اين محله نيستم. *************************** تركه ميخاسته نماز بخونه مهر نداشته امضا ميكنه . *************************** در خبرها آمده كه در اردبيل به مناسبت 22 بهمن به وسيله يك فروند هلي كو پتر *************************** به يكي ميگن آقا شما تركي؟ميگه چيه؟ ميخواي جمله بسازم؟ *************************** ترکه میره مشهد ، بچش گم میشه ، میاد به امام رضا میگه کمک کن بچمو پیدا کنم ......دیگه غلط کنم اگه بیام اینجا!!!!! *************************** تركه ميره مهتابي بخره اسمشو بلد نبوده ميگه اقا يه متر لامپ بدين. *************************** یکی از روزهای سال اول دبیرستان بود... داستان قشنگیه،حتما برین بقیشو از ادامه مطلب بخونین!!! یه وقتایی چه خوشحالی یه وقتایی دلت تنگه یکی حرفاتو می فهمه یکی انگار از سنگه چه آسون بهترین می شی چه آسونتر یه بیهوده چرا سردرگمی امروز تا بوده همین بوده واسه دلتنگی های تو یکی با گریه بیداره یکی چشماشو می بنده میره و تنهات میزاره با اینکه خسته ای شاید ازین دنیای پر از سختی یه احساسی بهت میگه چه بی اندازه خوشبختی یه روز صبح یه مریض به دکتر جراح مراجعه میکنه و از کمر درد شدید شکایت میکنه .
اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ
شده نزدیک که هجران تو، مارا بکشد
گرهمان بر سرخونریزى مایى ، بازآ
کرده اى عهد که بازآیى و ما را بکشى
وقت آنست که لطفى بنمایی، بازآ
رفتى و باز نمی آیى و من بى تو به جان
جان من اینهمه بى رحم چرایی، بازآ
وحشى از جرم همین کز سر آن کو رفتى
گرچه مستوجب سد گونه جفایی، بازآ
دو....
سه....
چندين و چند
...هر چقدر مي شمارم خوابم نمي برد
من اين ستاره هاي خيالي را
كه از سقف اتاقم
تا بينهايت خاطرات تو جاري است
....
يادش بخير
وقتي بودي
نيازي به شمردن ستاره ها نبود
اصلا يادم نيست
ستاره اي بود يا نبود
هر چه بود شيرين بود
سلام دوستان این داستان که گذاشتم کاملا واقییه و واسه یکی از دوستام اتفاق افتاده و من با رضایت خودش اونو تو وبم گذاشتم.
بادها رفتندو ما هم میرویم از یادها.......
ادامه مطلب
پندهای عقل دور اندیش را
من پذیرفتم که عشق افسانه است
این دل درد آشنا دیوانه است
می روم شاید فراموشت کنم
با فراموشی هم آغوشت کنم
می روم از رفتنم دل شاد باش
از عذاب دیدنم آزاد باش
گرچه تو تنهاتراز ما می روی
آرزو دارم ولی عاشق شوی
آرزو دارم بفهمی درد را
تلخی برخوردهای سرد را
اين شهر را گلباران كردند و1000 نفركشته داده است
پرسيدند چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گفتند: كه گلها را با گلدون انداخته اند.
ادامه مطلب
دکتره بعد از معاینه ازش میپرسه : خب، بگو ببینم واسه چی کمر درد گرفتی؟
مریض پاسخ میده: من برای یک کلوپ شبانه کار میکنم. امروز صبح زودتر به خونه ام رفتم و وقتی وارد آپارتمانم شدم، یه صداهایی از اتاق خواب شنیدم! وقتی وارد اتاق شدم،
فهمیدم که یکی با همسرم بوده!! دربالکن هم باز بود. من سریع دویدم طرف بالکن،ولی کسی را اونجا ندیدم. وقتی پایین را نگاه کردم، یه مرد را دیدم که میدوید و در همان حال داشت لباس میپوشید.
من یخچال را که روی بالکن بود گرفتم و پرتاب کردم به طرف اون!!
دلیل کمر دردم هم همین بلند کردن یخچاله.
مریض بعدی دکتر بهش میگه : به نظر میرسید که تصادف بدی با یک ماشین داشته.
مریض قبلیِ من بد حال به نظر میرسید، ولی مثل اینکه حال شما خیلی بدتره!
بگو ببینم چه اتفاقی برات افتاده؟
مریض پاسخ میده:باید بدونید که من تا حالا بیکار بودم و امروز اولین روز کار جدیدم بود.
ولی من فراموش کرده بودم که ساعت را کوک کنم و برای همین هم نزدیک بود دیر کنم.
من سریع از خونه زدم بیرون و در همون حال هم داشتم لباسهام را میپوشیدم،شما باور نمیکنید؛
ولی یهو یه یخچال از بالا افتاد روی سر من
وقتی مریض سوم میاد به نظر میرسه که حالش از دو مریض قبلی وخیمتره.
دکتره در حالی که شوکه شده بوده دوباره میپرسه «از کدوم جهنمی فرار کردی؟!»
خب، راستش توی یه یخچال بودم که یهو یه نفر اون را از طبقهء سوم پرتاب کرد پایین !
نتیجه اخلاقی ...!!
از گفتن نتیجه اخلاقی معذوریم!
Power By:
LoxBlog.Com |