____ღ مسافر مهتـــاب ღ____
آه ، تاکى ز سفر باز نیایى ، بازآ
نظرات شما عزیزان:
اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ
شده نزدیک که هجران تو، مارا بکشد
گرهمان بر سرخونریزى مایى ، بازآ
کرده اى عهد که بازآیى و ما را بکشى
وقت آنست که لطفى بنمایی، بازآ
رفتى و باز نمی آیى و من بى تو به جان
جان من اینهمه بى رحم چرایی، بازآ
وحشى از جرم همین کز سر آن کو رفتى
گرچه مستوجب سد گونه جفایی، بازآبابای!
جای یک عابر شب گرد غزل خان خالیست.
جای مهمان خالیست..
جای عطر گل سرخ توی ایوان خالیست..
جایت ای دوست خوب زیر باران خالیست.
روی قالیچه دل جای مهمان خالیست.
جای یک یاس سپید توی گلدان خالیست..
جای پای تو در این برف زمستان خالیست..
جای مهمان خالیست جای مهمان خالیست..
خواستم که فال بگیرم که تو کی می آیی..
دیدم که ای بخت که??فنجان خالیست.
روی این برکه آب جای نیلوفر عریان خالیست..
جای مهمان خالیست
پاسخ:اینطور حرفارو خصوصی برام بزاری بهتر نیس؟!!!
Power By:
LoxBlog.Com |